خوبم
عزیزای دلم اینقدرررر نگرانم نباشین
شرمنده که چندروز نبودم
راستشو بخواید حرفی واسه گفتن نبود
حالام نیست
جز چند تا خبر
اولش اینکه بلیط گرفتم برم یزد
شنبه صبح
که البته بروایتی میشه شنبه عصر
دوم اینکه قراره ببینمش
هم میخوام هم نمیخوام
میدونم که بعد اینهمه وقت
به ۱دیدن خالی راضی نمیشه
و متعاقبا اتفاقای دیگه ای هم میفته
از دیدنش ناراحت نیستم
از اتفاقای بعدش ناراحتم
میدونم خودم از اون تشنه ترما
اما ............................
سوم اینکه .........
بیخیال ولش کن
دفتره خونمو ترجیح میدم به اینجا فعلا