کاریو که دوس نداشتم انجامش بدم انجام ندادم
اما باید بگم دوس داشتم که یکی بود که...........
بعضی وقتا ادم دوس داره که ............................
میدونم دل 1ادم که بهم احتیاج داشت شکوندم
میدونم بقیه هم دل من و میشکنن
اما واقعا دیگه نمیخوام تتممه ی چیزی که برام باقی موندرو از دست بدم
تا حالا همش حماقت بوده میدونم
اما بالاخره 1جایی باید جمعش کنم
هیچ دوس ندارم گند بزنم به امال و ارزوهای مامان بابام
و دشمناشونو شاد کنم
هرچند که باید اعتراف کنم
تا همین قدرشم اگر کسی بفهمه من الان کجا وایسادم
و به چه مرحله ای رسیدم
دنیا برا مامانم تموم شدس
خوب نیستم
اصلا خوب نیستم
اوناییم که باید باشن و دلداریم بدن نیستن
بیخیال
باید گذروند
باید د گذروند