دلم میخواد بنویسم اما انگار حذفی نیست
ازفردا مراسم داریم منم که جونترین عضو خانومای خانوادم
ازفردا قراره خدمت مهمونای مراسم عزای حضرت زهرا با من باشه
ما ادمام به همین چیزا خوشیم
شاید خوشیم چون چیزی نداریم
این مدت دنبال کار بودم
نه اینکه بگم کار نیست
کارهست اما من جای الکی نمیرم کارکنم
جایی میرم که در ازای کارم 1چیزی یاد بگیرم
این مدت همش چشم امیدم به همین خانواده بوده
هرازگاهیم دوروبریام تلنگری برام شدن که اگر جور نشه حتما صلاحت نبوده
خیلی چیزا صلاح ادم نیست اما ادم میخوادش
اره منم دلم کار تو اون شرکتو میخواد
اما اگرنشه ختما 1حکمتی توشه
شایدم من صلاحیته اون کارو نداشتم
فردا صبح قراره ثواب کنم
اما ازامشب برنامه ریزی گناه فردا عصرمم چیدم
واقعا که بقول فیلسوف حتی دین داشتنمم تکلیفش با خودم معلوم نیست
کلی خبر بود که باید ثبت میکردم
اما حسو حالو انگیزش نیست
با خیال راحت بخوابید چون .........