اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

فردا و ....

حس میکنم دیگه حس و حالم مثل قبلانیست،دلم می خوادبهانه بیارم براش

دلم می خواد بهش بگم نه،اما نمیشه،اما نمیگم

هان؟ستاره خانوم قدرت نه گفتنت کجارفته؟

دوس ندارم صبح بشه،دوست ندارم فردابیاد،دوس ندارم ....

می خواستم فردابرم پیش مهندس پنبه ایم،اما نمیشه انگار

حس میکنم رفتن دنبال مهندس پنبه ای ورشته وشغلم خیلی بهتر از .....

نمی خوام،نمی خوام فردابرسه،نمی خوام ببینمش،نمی خوام ..................

همه چی عوض شده ، حتی جوجو

سستم م

می خوام بنویسم

اما نمیشه

اولین دلیلش حس وحالم وکارای عقب موندمه که اجازه ی نوشتن بهم نمیده

دومین دلیلشم اینکه چندروزیه ازکافی نت انلاین میشم 

نوشتن برام تو کافی نت سخته

روزای خوبی نیس

مهندس پنبه ای منتظر که من کتاباروبخونم  

 برم پیشش اما من نخوندمشون

کوپول چندشب پیش دعوتم کرده کیش،اما نمی خوام برم

پریشب بهم میگه نمیای اینطرفا؟ 

بهش میگم کسی دعوتم نکرده،میگه خب من الان دعوتت میکنم،بلندشوبیا

گفتم شرمنده اسم این دعوت نیست،هروقت رسمادعوتم کردی چشم

میگه رسمادعوت کردن یعنی بایدبرات بلیط اکی کنمو بفرستم؟میخندم

میگه اکی قبول،براکی برات بلیط بگیرم؟

.........................................

.........................................

ومن انگار جا میزنم اخرش

فعلا هیچیه

لجباز دیشب اس داده کاش میفهمیدی دوست دارم  بی تو نمیتونم

جواب دادم ازت متنفرم

1هفتس سرتمرینای تنیسم نمیرم  

و دارم مربیمو عصبانی میکنم دیگه

قراربود اخرهفته برم پیش بچه ها 

دیشب کنسلش کردم

دچارسستی شدم بدجور