اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

دخترکوچولو بابا

همه دارن بهم اعتراض میکنن 

که هرچی فارغ البال گذراندی دیگه بس است 

که هرچی چشم بسته به همه گفتی قصد ازواج ندارم بس است  

که هرچی خودت رو دختر کوچولوی خونه دونستی دیگه بس است 

که دیگر وقتش شده به زندگی جدی نگاه کنی 

که دیگر وقتش شده به همراه زندگیت فکر کنی 

که دیگر وقتش شده محک بزنی و بعد نفیش کنی 

که دیگر وقتش شده حتی برای تمرین هم که شده 

بنشینی مقابل طرف و شروع کنی به صحبت درباره اینده 

بنشینی مقابل طرف و درباره اینده ات صحبت کنی 

بنشینی مقابل طرف ودرباره اینده مشترکتان صحبت کنی 

بنشینی مقابل طرف واجازه دهی براندازت کند 

بنشینی مقابل طرف وباشرم براندازش کنی 

بنشینی مقابل طرف وتوجنس شوی و اون خریدار 

بنشینی مقابل طرف واو جنس شود و تو خریدار  

و تو هراسناکی از این اتفاق 

و دلیلش را هم نمیدانی 

و نمیدانی تو باداشتن تجربه برخورد با پسر ازچه هراسناکی  

و نمیدانی باید چه بگویی 

و نمیدانی باید چه کنی 

و لبریز از سوالی از همه 

 مامانی نباید بخندم ؟ خواهری نباید حاضر جوابی کنم؟ مامانی میاد تو اتاق خودم؟مامانی اونشب قراره کیا بیان اینجا؟خواهری شوهر توام میاد؟مامانی .....؟مامانی ......؟ مامانی ......؟  

و لبریز از ترسی 

ترس از اینکه باز سادگیت مار دستت دهد 

ترس از اینکه طرف را بپسندی 

ترس از اینکه قضیه جدی شود 

ترس از اینکه ندانی باید چه جوابی بدهی 

ترس از اینکه ....................................... 

نمیخواهم 

من میخواهم همان دختر کوچولوی بابا بمونم

سین مثل ...... 

                    سلام 

سین مثل ..... 

                      ستاره

سنگ

دوس دارم بشم ۱تیکه سنگ 

من نمیخوام احساس داشته باشم 

من نمیخوام مهربونی داشته باشم 

من نمیخوام کسیو دوس داشته باشم 

من نمیخوام .................................. 

همیشه دوس داشتم برم ۱سنگ حدید بخرم 

شنیدم سنگ حدید ادمو قسی القلب میکنه 

میخوام ۱چیزی پیدا کنم که قسی القلبم کنه 

من میخوام تبدیل بشم به ۱سنگ 

من میخوام تبدیل بشم به ۱ سنگ 

من میخوام تبدیل بشم به ۱  سنگ

۱۴۸

پنبه ای ظهر اس ام اس داده حالمو پرسیده 

جوابشودادم اما جواب نداد 

باز اس دادم نکنه باز پیامم بدستتون نرسیده 

جواب داده رسیده٬هروقت وقت کردی باهام تماس بگیر 

نمیدونم چرا حس میکنه من جلوی مامانم اینا نمیتونم باش بحرفم 

اومدم تو اتاقم بهش زنگیدم 

یکم که حرف زدیم میگه اگه امکانش هست با تل خونه حرف بزنیم 

از موبایلو صحبت باهاش فراریه انگار٬شایدم ...... 

کلا فکر کنم دهه ۲۰٬۳۰ ها همینجورین 

با تل خونه داریم میحرفیم 

هیچوقت اینقد باهاش نحرفیده بودم 

حرفاش عجیبه 

بخدا پیشی راست میگفت این ادم ۱چیزیش میشه 

امروز بهم گفت که من اینقد حرفامو میزنم برات تا توام حرفاتو بگی 

و شروع کرد از اینکه از دوستی باهات خوشحالم 

از همون لحظه اول بدلم نشتی 

...................................... 

.................................. 

اما من همه این حرفاشو میزارم بحساب استاد شاگردی 

حس میکنم روز اول که با نازی بودیم حرفمونو شنیده 

به نازی گفتم فکر کن ادم بره تو دفتر همچین مهندسی 

نازی گفت واقعا٬این پیرمرد چه جیگریه 

امروز به این نتیجه رسیدم که پنبه ای اینارو شنیده 

و منتظر اینا از زبون من دربیاد 

وگرنه ........................ 

اما زهی خیال باطل  

اینا از زبون من در نمیاد 

درسته خیلی خواستنیه 

اما فقط میتونه جای باباجونیه نداشتم پر کنه 

همین.

۱۴۷

امروز فهمیدم  

بوی خون چقدر ازاردهندس 

ازاردهنده تر از اونیکه فکرشو بکنی.

مقابله

چندروزیه باز من حسام قوی شده 

اینقد که گاهی به گریه میندازتم 

اما راه مقابله باشو بلد نیستم 

و شرایط اروم کردنشم نیست 

کاش یکی بود تا بهم بگه  

چجوری باید باش مقابله کرد.

تخت ۲نفره

ساعت از ۳ گذشته 

ومن اومدم تو تختم که بخوابم 

چشمامو میبندم و به این فکر میکنم 

تختم باید ۱کم بزرگ شه وقتی قراره با تو کنار هم بخوابیم 

میخوام اینقد بزرگ بشه که بتونم حسابی باهات غلت بزنم 

تختم بزگ میشه بهمین اسونی و تو تو اتاق منی و مهمتر از اون تو تختمی 

کنارمی ٬کنارتم ٬بهم چسبیدی ٬بهت چسبیدم ٬قراره باهم یکی بشیم 

باهم یکی میشیم ٬اینقد غلت میزنیم که تخت به جیر جیر میفته 

به ساعت نگاه مینکم ٬ساعت از ۴ گذشته 

و تمام تن من از بودن کنار تو خیسه و خسته 

اینقد خسته که نمیفهمم کی خوابم میبره 

صبح با صدای مامان ازخواب بیدار میشم 

میام که برم پایین برا صبحانه 

اما یاد  تخت ۲نفرمون میفتم 

و تو باز مهمون تخت من میشی 

ومن باز اینقد خسته میشم که ترجیح میدم بخوابم 

و میخوابم.

۱۴۴

نگاهم بهش بود و حواسم بتنهاییم 

اما متوجه شدم نخیر این خبرام نیست

۱۴۳

شب٬تنهایی 

شب٬تنهایی٬پرسه 

شب٬تنهایی٬پرسه٬.....

اهای ....

دلم میخواد بهت اس بدم بگم 

اهای ....٬هواییم کردی.

۱۴۱

استخاره کردن ٬جواب نه 

قراره بگن نیان  

ومن نمیدونم  

خوشحالم یا ناراحت!!!!!!!

۱۳۸

از جلوی مغازه رد می شم ٬یاد حرفش می افتم٬ 

عقب عقب می یامو با اعتماد بنفس تمام میرم تو مغازه 

چیزی نمی پسندم اما محض اینکه  دست خالی  

از مغازه نیومده باشم بیرون ۱۲ تومن سبک میشم 

و حالا من موندم با ۱لباسی که بهم اندازه نیست .

۱۳۷

چقدر دلم میخواهد  

اینی که هستم نباشم

۱۳۶

چشام میسوزه 

اما بدتر از چشممام .....

میترسم

ازظهر تا حالا همش چشمام پر اشکه 

هیچوقت فکر نمیکردم زندگی اینقد سخت باشه 

اخه چیکار میشه کرد 

اخه از کجا میشه درست و غلط و فهمید 

اخه .................................. 

ظهر بعداز حرفای مامانی و خواهری  

پناه بردم به اتاقم 

همینجوری اشک میریختم 

دلم میخواد ۱دوست بود که میتونستم باش بحرفم 

اما دریغ از ۱نفر 

مگه میشه ادم اینقد تنها باشه 

هرچی شماره های گوشیمو نگاه میکردم 

هیچکی و نمیدیدم 

هیچکیو نمیدیدم که بتونه دلداریم بده 

ک ناراحتیم ناراحتش کنه 

که حتی براش مهم باشه 

چرابعضی از ماها اینقد تنهاییم 

چرا من تو سخت ترین شرایط زندگیم یکیو ندارم 

یکی که حرفامو بشنوه 

یکی که راهنماییم کنه 

یکی که خوبیمو بخواد 

میدونم هیچکی بهترازخانواده نیست 

اما خانواده خیلی بزرگونه به همه چی نگاه میکنن 

میترسم ٬بخدا میترسم 

باید بژم حتی تو این دنیای مجازی هم دوستی ندارم 

عجیبه نه؟ اره عجیبه اره عجیبه 

۱۳۴

خیره شدم به صفحه گوشیم 

منتظر پی امتم لا مصب 

دِ یاللا

توهین یا ...؟

دل هردومون تنگ شده 

اما از دستش ناراحتم 

حس میکنم بهم توهین کرده 

شایدم باز حساس بازیم گل کرده  

نمیدونم

بنظر شما به یکی بگن : 

طرف سرکارت گذاشته یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

از نظر من یعنی :

تو اینقد ساده و احمقی که طرف تونسته سرکارت بذاره 

ازنظر من یعنی : 

توهین ٬توهین ٬توهین 

اما از نظر اون یعنی نگرانی

۱۳۲

پنبه ای داره ۱جورایی میشه 

یعنی باید ازش بترسم؟؟؟؟ 

یعنی حرفای همه راست بود؟؟؟ 

یعنی .....................................

مسبب

دلم میخواد زل بزنم تو چشماتو صورتمو بهت نزدیک کنمو شروع کننده ی دقایقی رویایی بشم.

۱۳۰

۱۱۱  

عدد قشنگی میتونه باشه ها 

مرسی بابت ۱۱۱ که بهم هدیه دادی