گاهی خیلی ساده امیدوار میشیم
نه بخدا نه اصلا
به وسیله های ناچیز خدا
که یکی از مهمترین این وسیله ها
ادمان
اره ادمیزادگان محترم
گاهی خیلی ساده امیدوار میشیم
به یکی یا حتی چندتا از این ادما
به خودمونو دلمون وعده میدیم
وعده ها و امیدای قشنگ
حتی 1مدت کوتاه ارومیم
اروم اروم
اما معمولا این ارامشا کاغذین
با اومدن اولین قطره بارون
جوهریکه ایم رویاهارو کشیده پخش میشه تو کاغذو.......
1دفعه برجیکه تو مدت کوتااهی ازامیدامون ساختیم
ویرون میشه رو سرمون
بیچاره اون ادمم ازهمه جا بیخبره
پس با این حساب ادم میمونه با
1برج خراب شده تو سرشو
1نقاشی پرازرنگ درهم تو دستش
اونوقته که قطره های بارون چشمات صورتتوخیس میکنن
دستات شروع میکنن به لرزشو
کاغذنقاشی رویاهاتو میدی به بادو
پشت میکنی به همه چیزو
شروع میکنی برعکس رفتن
برعکس رفتن که فرار
فرار تو مسیری که گذروندیش
فرار که نه
عقب نشینی
اما نه همون فرار
فرار از دنیای پوچ ادما و رویاها
فرار از دنیای پوچ ادما و رویاها
رویاهایی که دیگه ابیو صورتیو خوشگل نیست
رویاهایی که شدن همرنگ ادما
همرنگ ادمای لجنیه هزار رنگ
من اینروزا فراریم
فراری از دنیای ادمها
فراری از دنیای رویاهام
رویاهاییکه دوسشون دارم
اما ترجیح میدم ازشون فرار کنم
شاید اگر من از اونا دور بشم
اونا دلشون برا من تنگ شه
شاید بیان تا بهم برسن
و اگر بیان تا بهم برسن
نه اینکه اونا بمن رسیده باشنا
نه ه ه ه ه ه ه ه
من به اونا رسیدم
من ن ن ن ن ن ن
از اول هفته دایم یاد ماه رمضون 2سال پیش میفتم
یاد اون افطارو تاریکی
یاد لرزش دستا
یاد اصرار به فتواهای جدید
یاد بوستانو اتفاقاش
فکرم همش میره سراغه.......
اما ......................
اینروزا صبح هامو با بادبادک شروع میکنم
بادبادکای یاسی و صورتیو ابیه اسمونی
بادبادکای خوشگل و دوسداشتنی
که فقط تماشایین از دور
نزدیکشون که میشی
یا فرار میکنن یا میترکن
کنکور تموم شد
نمیدونم بگم چجوری بود
اما باید بگم من 2ساعت اول تو حالت هنگی بودم
نمیدونم چه فکری کرده بودن
مقیاس 1.50 خواسته وبدن
همه مدارکارو
اونم تو کاغذ50*35
برنامه فیزیکیم از ما خواسته بودن
ایناش خیلی باحال بود
اما من خنگ خیلی رو اینا زمان گذاشتم
درحالیکه دوستام 1پلام کپی کرده بودن اونم بی مقیاس
موضوع گنبد نما بود
1جایی بین ازادراه قم تهران
1جایی که بشه ازاونجا به حرم حضرت معصومه سلام داد
1جورایی مجموعه بین راهی بود
باید منتظر موند تا جوابا بیاد
با رتبه من با 1اسکیس خوب میشدحتی تهران قبول شد
حالام میشه(پرروییم علمی داره خو)
اما نه خدایی میشه دیگه
کافیه خدا بخواد
بجان خودم اگر خدا بخواد
بدترین کارم به چشم داورا عالی میاد
خداجون کمک کمک
میدونم کمکم میکنی
بچه ها دعا دعا
میدونم شماهام دعا میکنید
منم استراحت استراحت
مدیونید اگر فک کنید استراحت نمیکنم
دفترمک فعلا تعطیله
تو این 2و3هفته کار کردمو حسابم یکم پر شده
امیدوارم بازم پیش بیاد که حسابم پر تر بشه
خدایا کمکم کم 1جای خوب واسه کار پیدا کنم
مهندس د گفت دیگه پروژه ای میخواد باهامون کار کنه
و من میدونم این به معنای دک کردنه
چون وقتی 2تانیرو تمام وقت داره
دیگه احتمالا کار بیرون نمیده
واسم دعا کنید زیاد
به یاد همتون هستم
و میخونمتون
بوس بوس
پ.ن:یادم رفت بگم بزور با دایی جون سومی رفتیم واسه ازمون
شبش اصلا خوابم نبرد
صبح 4.30 راه افتادیم
زود رفتم سرجلسه
اون بیچاره هام تا 12.30 معطل من بودن
نزدیک 1من رفتم پیششون
ازمونم انقلاب بود
دانشکده امار و انفورماتیک سازمان سنجش
همونجا رفتیم رستوران جوجه طلایی ناهار خوردیم
کلیم خندیدیم از دست مدیریتش
بعدشم اومدیم بیرونو رفتیم سمت ایگل
باغ دوست داییم
تا فردا ظهرشم اونجا بودیم
فرداش اومدیم خونه
با اینکه خسته بودم ریاد اما بد نبود
شب رفتیم رستوران کاکتوس تو فشم
جای بامزه ای بود
اونجا حرف ازمون من بود
دوست داییم میگفت این ستاره خانوم اگر ازمونو خراب کرده بود
الان بگو بخند نمیکردو تو فکر بود
درجوابش فقط خندیدم
خدا فقط ازدل ادما خبر داره والا
پ.ن 2:راستی ماه رمضانتونم مبارک
امیدوارم این ماه که ماه مهمونیه خداست
خدا دست هممونو با کادوهایی که دوست داریم پرکنه
اما جدای از اون امیدوارم یکم از گناهای روزمرمون تو این ماه کم بشه
و همچنین امیدوارم با روزه گرفتن یکم از اضافه وزنامونم کاسته بشه
آآآآآآآآآآآآامین ن ن ن ن ن ن
سلام
مدتهاست اینجا ننوشتم
الانم اومدم که بگم واسم دعا کنید
فرداصبح ازمون دارم
1ازمون مشکل
اما من باید قبول شم
قبول میشم
من تلاش زیادی نکردم
اما باید نتیجه بگیرم
میدونم نتیجه میگیرم
من فردا تمام زورمو بکارمیگیرم
همه هم واسم دعا میکنن و
برام انرژی مثبت میفرستن
که من فردا بترکونم
دوستان عزیز لطفا واسم دعا کنید
واسم انرژی مثبت بفرستید لطفا
بدجور بهتون محتاجم م م م
مرسی دوست جونیا