گاهی خیلی ساده امیدوار میشیم
نه بخدا نه اصلا
به وسیله های ناچیز خدا
که یکی از مهمترین این وسیله ها
ادمان
اره ادمیزادگان محترم
گاهی خیلی ساده امیدوار میشیم
به یکی یا حتی چندتا از این ادما
به خودمونو دلمون وعده میدیم
وعده ها و امیدای قشنگ
حتی 1مدت کوتاه ارومیم
اروم اروم
اما معمولا این ارامشا کاغذین
با اومدن اولین قطره بارون
جوهریکه ایم رویاهارو کشیده پخش میشه تو کاغذو.......
1دفعه برجیکه تو مدت کوتااهی ازامیدامون ساختیم
ویرون میشه رو سرمون
بیچاره اون ادمم ازهمه جا بیخبره
پس با این حساب ادم میمونه با
1برج خراب شده تو سرشو
1نقاشی پرازرنگ درهم تو دستش
اونوقته که قطره های بارون چشمات صورتتوخیس میکنن
دستات شروع میکنن به لرزشو
کاغذنقاشی رویاهاتو میدی به بادو
پشت میکنی به همه چیزو
شروع میکنی برعکس رفتن
برعکس رفتن که فرار
فرار تو مسیری که گذروندیش
فرار که نه
عقب نشینی
اما نه همون فرار
فرار از دنیای پوچ ادما و رویاها
فرار از دنیای پوچ ادما و رویاها
رویاهایی که دیگه ابیو صورتیو خوشگل نیست
رویاهایی که شدن همرنگ ادما
همرنگ ادمای لجنیه هزار رنگ
من اینروزا فراریم
فراری از دنیای ادمها
فراری از دنیای رویاهام
رویاهاییکه دوسشون دارم
اما ترجیح میدم ازشون فرار کنم
شاید اگر من از اونا دور بشم
اونا دلشون برا من تنگ شه
شاید بیان تا بهم برسن
و اگر بیان تا بهم برسن
نه اینکه اونا بمن رسیده باشنا
نه ه ه ه ه ه ه ه
من به اونا رسیدم
من ن ن ن ن ن ن