اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

تخت ۲نفره

ساعت از ۳ گذشته 

ومن اومدم تو تختم که بخوابم 

چشمامو میبندم و به این فکر میکنم 

تختم باید ۱کم بزرگ شه وقتی قراره با تو کنار هم بخوابیم 

میخوام اینقد بزرگ بشه که بتونم حسابی باهات غلت بزنم 

تختم بزگ میشه بهمین اسونی و تو تو اتاق منی و مهمتر از اون تو تختمی 

کنارمی ٬کنارتم ٬بهم چسبیدی ٬بهت چسبیدم ٬قراره باهم یکی بشیم 

باهم یکی میشیم ٬اینقد غلت میزنیم که تخت به جیر جیر میفته 

به ساعت نگاه مینکم ٬ساعت از ۴ گذشته 

و تمام تن من از بودن کنار تو خیسه و خسته 

اینقد خسته که نمیفهمم کی خوابم میبره 

صبح با صدای مامان ازخواب بیدار میشم 

میام که برم پایین برا صبحانه 

اما یاد  تخت ۲نفرمون میفتم 

و تو باز مهمون تخت من میشی 

ومن باز اینقد خسته میشم که ترجیح میدم بخوابم 

و میخوابم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد