بالخره دیروز مهمترین کلاسم تشکیل شد
طرح معماری ۲
با ۱استاد ماه که هیچ وقت تکراری نمیشه
دیروزم مثل همیشه اومد سره کلاس و کلاسشو متفاوت با بقیه شروع کرد.
اومده به ما میگه شما شروع کنید
میخواست حرف بزنیم,شروع کردیم اما هیچ کدوم نتونستیم 1بحث ودرست به بحث بزاریم
خلاصه تعدادمون کم کم زیاد شد
همگروهیامونوشناختیم هرچنداز قبل میتونستیم حدس بزنیم
دیروز کلی برنامه تفریحی برا کل ترم ریختیم تا کلاس خسته کننده نباشه
استاد برنامه های کاریه ترمم گفت
همچنین اعلام کرد که این ترم چون احتمتلا ترم اخرییکه مادرخدمتشون هستیم
میخوان بهمون سخت بگیرن
چون موضوع مسکنم خیلی مهمه
گفت کل کارامون مثل اسکیس ارشدمیمونه
گفت بایدتمرین بشه برامون
کل طرح دادن وارایه تو حداکثر5ساعت
وهمچنین ارایه باید عالی باشه
خلاصه کلاس عالی بود
دوس داشتم کلاسمونو
بازم وقت کم اوردم
سیستمای خوابگاهم هنوز درست نشده.
این روزا داره بد میگذره
تنهاتر از تنهاشدم
خونه که نیستم
کسیم نیست ارومم کنه
بچه هام خوب......
بدجوردلم تنگه پیشیه
بدجورهوای دراکولا بسرم زده
احتیاج دارم ارومم کنن
اما نیستن
حتی شاید یادشون نباشه منم هستم
اما بازم خیالی نیست
بازم میگم چون میگذرد غمی نیست.
خدا بزرگه
خداجون خودت میدونی تنها امیدم توغربتی
باش
برام باش
از کنارم دور نرو
هرچه هستی باش
اما کاش...
نه جز اینم ارزویی این
هرچه هستی باش/اما باش...
هرچه هستی باش,....
مرسی
سلام عزیزم
چطوری
پس بالاخره رفتی دیار غربت
امیدوارم زود برگردی
راستی منم 15 روز دیگه باید برم سربازی
سلام
بله بالاخره اومدم
بسلامتی کجاباید برید حالا؟؟