اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

لفافه

رفتم پیش مهندس پنبه ای 

بهم میگه تو ۱چیزیت هست 

بهم میگه حواست پیش من نیست

بهم میگه حرفتو غورت نده٬بزن حرفتو 

بهم میگه ...................................... 

۱ساعت اول هیچ چی سرجاش نیست 

بعد۱ساعت انگاریکم روبراه میشم 

اخرش بهم میگه الان خوب شدی 

اولش بدجور پکر بودی 

میدونم چرا 

نتیجه حرفای همس 

ازبس درگوشم خوندن مرد مرده 

ازبس گفتن پیرمردام دل دارن بدترازجوونا 

ازبس بهم گفتن ................................ 

ازپیشش برگشتم 

اینقدتو خودمم که خواهری گیرداده 

نکنه بهت حرف بدی زده 

اما من میدونم که تا وقتی پیششم متین ترازاینحرفاس 

مودب و متین 

حرف میزنه اما درلفافه 

میتونی ازلفافه درش بیاری 

میتونیم دست نخورده ازش بگذری 

نمیدونم 

اما خوب نیستم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد