اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

دفاع کردم

بالاخره تموم شد

خوب بود

۴۵ دقیقه داشتن سوال میپرسیدن

۱چیز عجیب غریب تو دانشگاه ما

استادم میگفت وقتی کار خوب باشه جای سوال توش زیاده

و خوبیه ماجرا این بود که هر سوالی پرسیدن من مسلط بودم

اخرشم استادم کلی از کارامو کرکسیونامو اینکه خیلی کار انجام دادم صحبت کرد

همه گفتن کارت خوب شده

به حاتمی میگم استاد شیرینی بخورید که وقت نمره دادم خوب نمره بدید

میگه کارت خوب بوده احتیاج به کام شیرین برا نمره خوب نیست

و من از تو ذوق میکنم

نمرمو هنوز نمیدونم اما امیدوارم نمرم بالاتر از بقیه بشه

رنج نمره پایان نامه این ترم زیر نوزده بوده

باید دید بمن چند میدن

پ.ن : آدم تو این موقعیتا آدما رو میشناسه

یکی مثل مامان بابای ادم همش جویای حال ادم میشن

یکی مثل مامان بابای ادم کلی ذوق میکنن برا ادم

یکی مثل اون عصبانی میشه که چرا زیر نوزده بهت بدن

یکی م مثل بقیه که ......................

هه روزگار کثیفیست

دوستان گل شما به دل نگیرید اما  

   

 

پ.ن : خیلی خستم  

تو 72ساعت گذشته 5ساعتم نخوابیدم 

دیشب تا 3 نصفه شب دفتر فنی بودیم 

امشبم احتمالا با دوستام باید برم 

گناه دارن برم بهشون کمک کنم  

اهان اینو میخواستم بگم 

الان خستم و همه چیزو نگفتم 

احتمالا این اتفاق مهم بازم شرحیات داره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد