امروزم خاطره شد
مهمان داشتم
نتونستم مراسم مهنازم برم
مهمانمان هم به امیدی امده بود
که امیدش نا امید شد
راستی امروز تنبیهم شدم
بخاطر اینکه باز زدم زیر قولمو چاق شدم
بازوش کبود شده