اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

246

من کلا همه چی بوقتش برام خسته کنندس 

تا وقتی کار داشتم از کار خسته بودم 

حالا که همش بیکارم از بیکاری مینالم 

خب خیلی بیکارم 

حوصله هیچکاریم ندارم 

دلم لک زده برا تنیس 

اما مامانم نمیزاره 

میگه تا پات خوب نشه حق نداری بری تنیس 

دلم کلاس زبانم میخواد 

اما دوس ندارمم برم ثبت نام 

دلم کارم میخواد 

اما نه من میرم دنبالش نه بابا به دوستاش رو میزنه 

دلم میخواد شروع کنم برا ارشد خوندن 

اما حوصله اونم ندارم 

اتاقم اینقده شلوغ پلوغه که نگو 

اما حوصله جمع کردنه اونم ندارم 

به زیبا قول داده بودم هفته پیش برم خونش 

هفته تموم شده اما من هنوز نرفتم 

حوصله مهمونی رفتنم ندارم جدیدا 

اصلا حوصله بیرون رفتنم ندارم 

جدیدا بعد از هر مهمونی سر خواستگارا باز میشه 

منم دیگه جایی نمیرم 

زنداییم چندروز پیش بمامانم میگفت  

ابجی خانم شوهرش بده دیگه 

خسته شدیم از بس هرجا رفتیم دنبال سرش راه افتادن 

وقتی اونما خسته بشن من دیگه باید چی بگم 

اونوقت تازه اینجا هم همتون فکر کنید من چقد دلم شوهر میخواد 

اخلاصه که این روزا من دارم استراحت میکنم 

اما از استراحت کسل کننده هم خسته شدم 

بعدش تازه همش بری بالا و با هیچ کسیم حرفی نزنی 

خب این میشه که من دلم دوس پسر میخواد 

هرچند که فکر کنم مشکل از منه 

اخه جدیدا دلم اس بازی میخواد 

اما بمحض زیاد شدنو طولانی شدنش خسته میشم 

اونم منیکه گاهی شبا تا صبح نمیذاشتم طرف بره بخوابه 

میگم پیر شدیم 

میگید نه 

بابا پیر شدیم رفت 

اینا همه علائم پیریه 

 

 

پ.ن :برام دعا کنید از این رخوت در بیام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد