اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

دهمین مهمون

مهمون دهم هم اومد

هیچ حوصله نوشتنشو ندارم

شازده 65،لیسانس IT

تو1دانشگاهی مشغول بکاره

3تا بچه هستن

امروزم مامانشو خواهرشو نی نی خواهرش اومده بودن

خونواده ترو تمیزو شیک و مهربونی بودن

دخترکوچولوشونم بسیار خواستنی بود

بنده هنگام دست دادن به نی نیه میگم

خوبی کوچولو خانم(بسیار سرخوش بودم)

خلاصه که اومدنو رفتن

به احتمال زیاد هم دیگه نخواهند زنگید

چمیدونم والا

مامانم اینروزا داره منو میکشه از بس میگه چاق شدی

امروز جلوی اونام گفت

اره دیگه فعلا همینا

منم اینوسطا مشغولم

البته فقط به خواب

خودتونم تنبلید نه من

من فقط خستم،خسته ی 1کنکورگند

فردا خواهری مهمونی داره

از خانواده شوهرش

میکه شمام باید بیاید

منم همچین حوصله رفتن ندارم

فردا صبح با یکی قرار دارم

1تا3 کلاس دارم

باز 5تا 8 هم شاید کلاس داشته باشم

خدایی شب دیگه حوصله ای واسه مهمونی نمیمونه

اما گاهی ادم مجبوره

 


پ.ن1 :رقم مهمونای خاص 2رقمی شد

         نمیدونم باید بهم تبریک بگید یا تسلیت

         اما پروژه بدیم نیست

         البته اگر زحمت و خستگی نداشت

         سوژه باحالی واسه تفریح بود



پ.ن2 :نیم ساعتی هست که جنیفرداره میخونه

          و من هربار با اهنگشو حرکاتش کلی حال میکنم

          خدایی اهنگ قشنگیه

          follow the leader 

          اینم پیشنهاد اهنگی من


پ.ن3 :خدایا میشه زود زود همه چی ختم بخیر شه

          من نمیخوام دیگه

          خدایا حس میکنم توانشو ندارم

          خودت کمک کن با همه خستگیم پیروز میدون باشم

          میدونیم که همه حرفامو شنیدی

          میدونم که دمت گرمه


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد